Showing posts with label For U. Show all posts
Showing posts with label For U. Show all posts

خداوندا!
دردم را بیشتر کن
زخمم را چرکین تر
تبم را تندتر
و چنینم نگه دار، مبادا که آرامش، فراموشی بیاورد

خداوندا!
از پاداش، معافم کن
از بخشش، نا امیدم کن
از بهشت، مایوسم کن
تا هرچه می کنم به سودای انعام تو نباشد.

خداوندا! اگر داشتن، ذلیل داشتنم میکند
ندارم کن
اگر کاشتن، اسیر چیدنم میکند
بیکارم کن

خداوندا!
نا امید از معجزه‌ام کن
بی اعتقاد به دست غیبم کن
کافرم کن، رهایم کن.

خداوندا!
با ماندار باش!
اگر نیستی
اگر زاده تصوری
و اگر به پایان خویش رسیده‌ای
منطقم را استواری بخش تا نبودت را به نیکوترین وجهی اثبات کنم
و سخنم را چنان موثر ساز که شک دربود و نبودت را از دلها برانم
خداوندا ! همتم را برای انکارت هزار هزار برابر کن ...

دوست ناشناس عزیزی در مورد مطلب قلبی بنده شدیدن انتقاد کردند و بنده رو محکوم به خیلی چیزا کردند . من هم بر آن شدم تا به پیشنهاد دوستان جواب گفته هاش رو بدم.
اول اینکه باید بگم بنده هیچ دروغی نگفتم. شما اگه کمی چشمات رو باز کنی و دور و برت رو بهتر ببینی میبینی که همه ی این اتفاقا میوفته به دست آدمایی که مسلمونن . ما همگی از نطفه مسلمونیم اونم از نوع شیعه، من هم یکی مثل شما البته اصلن برام مهم نیست. باید بگم چیزی که ما از اسلام می بینیم همینیه که تووی مملکت گل و بلبلمون پیاده شده و از سی سال پیش که توسط خمینی اسلام نااااااااااااااااااااااااااااب محمدی وارد کشورمون شد خیلی چیزا تغییر کرد. مثلن در مورد آدم کشی هر کسی بر خلاف عقاید آقایون حرفی بزنه بر علیه اسلام حرف زده پس باید اعدام بشه . این همون کاریه که بت بزرگتون خمینی پایه و اساسش رو گذاشت و در تابستان سال شصت وهفت تووی یک شب حکم اعدام هزاران آدم بد بختو صادر کرد. اتفاقی که لکه ی ننگی شد واسه این مملکت.
دروغ و ریا و فساد و تجاوز و دزدی و غیره ... که دیگه حرفش نگفتنیه .
حالا بر میگردم به موضوع اصلی " اسلام " چیزی که 1400 ساله پیش تووی عربستان پیدا شد و حالا شما براش کاسه داغ تر از آش شدی. برو ببین اصلت به کجا بر میگرده . و از اون زمان تا حالا هزاران تحریف درش بوجود اومده. مثلن ما که به قول خودت شیه هستیم واسه خودمون دوازده امام درست کردیم و دوازدهمیشم غیبش کردیم و اسمشم گذاشتیم امام زمان و یه چاهم کندیم تووی بیابونای اطراف قم اسمشو گذاشتیم جمکران و هی میریم کاغذ میندازیم تووش تا یکی بیاد ورداره . خداوکیلی مسخره نیست ؟ بابا دیگه تووی این دوره زمونه کی نامه می نویسه ؟ دیگه ایمیل و چت زنده و تکنولوژی کلی پیشرفت کرده .
ما شیعه ها بر خلاف اهل سنت 2 تا قران داریم یکیش همون قران خودمونه یکیشم احادیثه که گفته شده بعد میایم زرنگ بازی درمیاریم هر چی تووی قران نبود براش حدیث پیدا می کنیم برعکسشم هرچی در موردش حدیث نبود آیه میاریم.
حالا تو برو هی نامه بنداز توو چا...
مسلمون به مسلمون تجاوز میکنه به بدترین شکل ممکن . دروغ میگه مثل نقل ونبات . میکشه مثل برگ خزون . میدزده مثل آب خوردن ، واسه توجیحش یا حدیث هست یا آیه. بگردی پیدا میکنی.
بعضی از این مسلمون جماعت از کمر به پایین فکر میکنن چیزی به اسم مغز تووی سرشون نیست همین جوری یلخی از یه چیزی حمایت میکنن، تو تا حالا شنیدی بگن تووی بهشت کتابخونه هست ؟ یا مدرسه داره ؟ یا سینما ؟ میگن حوری داره ، آدم خوبی باش تا بری تووی بهشت پیش حوریا ، از کمر به پایین انگار خیلی مهمه.
قبل از اینکه مسلمون باشی سعی کن انسان باشی. من دوست ندارم احساسات کسی رو جریحه دار کنم پس خیلی وارد این بحث نمی شم . گرچه که همه ی این حرفا عقاید شخصیه خودمه ولی خیلی ها جنبشو ندارن.


ساعت یک و چهل وپنج دقیقه صبح روز دوشنبه ست...
سلام دوستان خیلی عذر میخوام که نصفه شبی مزاحتون شدم و بی خوابتون کردم. ولی اشکالی نداره چون لازم بود. من " یعنی امیر توکلی" امشب به این تیجه رسیدم که موجودی هستم بسی بیشعور ، احمق ، نفهم ، گاو ، الاغ ، زبون نفهم و غیره ... . البته صد رحمت به گاو و الاغ که یه کاربرد و بازدهی برای صاحبانشون دارن که من اونم نداشتم.
سوء تفاهم نشه و به هیچ کس " حتی تو " بر نخوره ، من با خودمم، با خود خودم . دوستان و عزیزان من ، بنده " یعنی امیر توکلی " نه نویسنده ام نه شاعرم نه هیچ کار مفیدی تووی زندگیم تا الان انجام دادم، من هیچی نیستم ، " هیچی ". من یک موجود بی خاصیت بی ارزش تنه لش هستم و تا الانم هرچی بودم از صدقه سری یکی دیگه بودم.
من " یعنی امیر توکلی" در کمال سلامت و آرامش و خونسردی اعتراف میکنم که خیلی زبون نفهم و احمقم ،" و تا الانم روی اعصابت بودم ، می دونم که حالت ازم به هم میخوره میدونم که کلافت کردم میدونم که همش میخوای یه جوری با هم بر خورد نداشته باشیم میدونم که حوصله ت رو سر بردم ، همه اینا رو میدونم . بهت حق میدم ، من بیشعور و نفهمم ، که نمی فهممت و سماجت میکنم، منو ببخش. " اشتباه نکنید این حرفا از روی عصبانیت نیست ، نه . من قول دادم دیگه هیچ وقت عصبانی نشم و سر قولمم هستم.
من " یعنی امیر توکلی" نه دیوونه شدم " البته تو همیشه میگی من دیوونه ام" ، نه به سرم زده ، فقط ...فقط من امشب به بی ارزشی خودم کاملن پی بردم و هیچ شکی بهش ندارم، همین .
دوست داشتم همه ی این حرفا رو داد میزدم.
سعی می کردم بعضی چیزا رو تغییر بدم ولی نشد واسه همین تصمیم گرفتم که امشب به تمام چیزهایی که هستم و شما ازش بی خبرید اعتراف کنم.
من بی شعور بودم...
من نمی فهمیدم...
من هیچی نیستم ...
منو ببخش که اذیتت کردم...
ببخشید اگر بی ادبی کردم...